مرحبا اي پیک مشتاقان بده پیغام دوستتا کنم جان از سر رغبت فدای نام دوستواله و شیداست دایم همچو بلبل در قفسطوطی طبعم ز
عشق شکر و بادام دوستزلف او دام است و خالش دانه ان دام و منبر امید دانهاي افتادهام در دام دوستسر ز مستی برنگیرد تا به صبح روز حشرهر که چون من در ازل یک جرعه خورد از جام دوستبس نگویم شمهاي از شرح شوق خود از آنکدردسر باشد نمودن بیش از این ابرام دوستگر دهد دستم کشم در دیده هم چون توتیاخاک راهی کان مشرف گردد از اقدام دوستمیل من سوی وصال و قصد او سوی فراقترک کام خود گرفتم تا برآید کام دوستحافظ اندر درد او میسوز و بیدرمان بساززان که درمانی ندارد درد بیآرام دوست مجمع دوستداران حافظ...
ادامه مطلبما را در سایت مجمع دوستداران حافظ دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : lk0osarl بازدید : 32 تاريخ : دوشنبه 28 آذر 1401 ساعت: 19:30